عرض مشاركة واحدة
قديم 12-07-2011
  #10
omar faruk
محب فعال
 
تاريخ التسجيل: Dec 2011
المشاركات: 50
معدل تقييم المستوى: 13
omar faruk is on a distinguished road
افتراضي رد: شرح اول ١٨ بيت المثنوي المعنوي لمولانا جلال الدين الرومي قدس سره

نی حدیث راه پر خون می کند
قصّه های عشق مجنون می کند
محرم این هوش جز بی هوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست



هوشیاری لازم بی هوش است
گوش داری خاصهء بی گوشی است
گوش تا از هوش خود بی هوش ماند
نوش کرد آنچه زبان از هوش راند
کارهای واژگون است ای رفیق
یافت در گم گشتن آمد زین طریق
این شعور اندر خراب و مستی است
رفعت نی خواریست و پستی است
زندگی و سرمدی در مردن است
مات گشتن عین اخذ و بردن است
صنع حق بر نیست دارد گاه گاه
چشم لطفش بر عدم دارد نگاه
هر کجا کو نیست افزون تر بود
جلوه گاه صنع حق زان سر بود
بانی بنیاد را بین از نخست
جای پست و موضع هموار جست
اوّل اطلال را ویران کند
بعد از آن بنیاد بر وی می تند
عشق استادیست کار اندوخته
جمله عالم کار از او آموخته
گر کسی خواهد که هشیارش کند
با غم و ویرانگی یارش کند
سوی خود با خویشتن آرد دوان
می کشاند جانب خویشش روان
ماضی و مستقبلش آرد به حال
حال را هم گم کند در حال حال
روزها و وقت سوز و سوز او
وقت در بی وقت دارد روز او
گاه در بیگاهش حیران بود
روز با بی روزیش یکسان بود
ما که بیخود از غم جانانه ایم
با زمان و با مکان بیگانه ایم
عشق آتش را به جان تا برفروخت
سوزش آن روز ما را جمله سوخت
omar faruk غير متواجد حالياً  
رد مع اقتباس